قلم دوستان _ پیرامون «ازدواج» ۱
بسم الله الرحمن الرحیم
در بحث ازدواج بحث دو بخش می شود.
1) زمانی که ازدواج بر ما واجب شده است.
2) زمانی که ازدواج هنوز بر ما واجب نشده است.
در حالت اول که بحثی نیست. وظیفه روشن است و باید ازدواج کرد. نهایت بحثی که در اینجا پیش می آید تشخیص این موضوع هست که بر ما
واجب شده یا نه که البته این موضوع با رجوع به رساله و پرس و جو از اهلش حل شدنی است.
ولی در حالت دوم به نظرم فرد باید بین یکسری از مسائل اهم و مهم بکند.
بله کسب علم اعم از مباحث اعتقادی و علوم مهندسی که در دانشگاه می خوانیم مطرح است.
کار کردن در زمینه های فرهنگی مطرح هست، چه در داخل دانشگاه چه خارج از آن.
شاید هم یکسری مسائل دیگر مثل مدرک لیسانس یا فوق لیسانس یا دکتری و یا سربازی برای بعضی افراد مطرح باشد. خود کار پیدا کردن هم که
یک مسئله است.
شاید می خواهیم از این فرصت تجرد بهره ببریم برای خودسازی. شاید و شاید و ... . از این دست مشکلات وجود دارد که البته این ها بیشتر به
خود فرد برمی گردد و البته که یکسری مطالب و گیرهایی هم احتمالا وجود دارد که به خانواده و ما برمی گردد. که به نظر من این دومی در صورتی
که تکلیف اولی برای فرد مشخص باشد رفع و رجوعش راحت تر می شود.
نظر شخص من این است که اگر مشکلات ما موارد بالا باشد خیلی دلیل خوبی نیست. البته همانطور که گفتم فرد باید سبک سنگین بکند. ممکن
است صلاح او در این نباشد. من نسخه خودم را می گویم.
رفقا، زود ازدواج کردن بعد از احساس نیاز قطعا یک مزیت است. این تیر زهر آلود شیطان همه ما را از پا می اندازد اگر مراقب خود نباشیم.چه قدر بهتر
که ازدواج زود و البته به موقع داشته باشیم.
یک بحث دیگری هم که مطرح می شود این است که یک فرد چه شرایطی باید داشته باشد که ازدواج کند. مثلا بلوغ عقلی، جنسی و ... . که این
هم می تواند یکی از همان گیرهایی باشد که اول گفتم.
رفقا ما می توانیم هم درس بخوانیم هم کار بکنیم.
خدا رو شکر چیزی ک هالآن خوب پیدا می شود کار برای بچه حزب اللهی در زمینه های فرهنگی است. البته که باید قانع بود.
اگر می خواهیم خودمان را هم بسازیم چه چیزی بهتر از ازدواج که نصف دینمان را هم حفظ می کند. با آرامش خیال بقیه را هم حفظ می کنیم ان
شا الله.
اگر هم هم می خواهییم درس و کسب علم و کار فکری خود را پی بگیریم با این که قبول دارم سخت هست ولی قطعا شدنی هست. یک مقداری
تلاش بیشتر را می طلبد و البته خود من هم در این زمینه گیر و گورهایی دارم.
اموری مثل سربازی هم که به گمانم نیازی به بحث ندارد. خب خیلی ها هم بودند که بعد تاهل سربازی رفتند. اگر هم که طالب ادامه درس تا دکتری
و یا فوق لیسانس و ... باشیم که کار سربازی خیلی راحت تر می شود.
رفقا به نظرم امثال ما نباید مثل بقیه باشیم. نباید بریم دانشگاه بعد 4 سال بریم ارشد بعدش هم سر کار و بعدشم سربازی و ازدواج. یا شبیه این
مدل زندگی های معمولی و رایج. ما باید خاص باشیم. سختی بکشیم. سنت های غلط رو بشکنیم. سنت های اسلام ناب محمدی(ص) رو پایه
بگذاریم. رنج بکشیم. این قدر از آدمای دور و برمون الگو نگیریم. الکی نگیم زوده. این که سنمون مثلا شاید کمه که نشد دلیل برای امثال من و تو.
سید مرتضی آوینی میگه: آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنج هاست. پس برادر خوبم برای جانبازی در راه آرمانها یاد بگیر که در این سیاره رنج
صبورترین انسانها باشی.
نمیدانم شاید برای بعضی درست نباشد، ولی من این مدلی رو می پسندم.
البته دلیل اصلی ای هم وجود داره که واقعا همچون منی احساس نیاز میکنه.